کد مطلب:35091
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:38
محيط دعوت پيامبر (ص) و شرايط حاكم بر آن چگونه بود؟
اين مسأله مورد اتفاق تمام مورخان بزرگ است كه «عرب» قبل از قيام پيامبر (ص) در وضع بسيار بدي از نظر عقايد خرافي، انحطاط اخلاقي، اختلافات و جنگهاي داخلي خانمانسوز و شرايط بد اقتصادي به سر ميبرد. نسيم علم و دانش در آن محيط نميوزيد و حتي اثري از تمدن صوري بشر نيز در آنجا وجود نداشت و به همين دليل آنها را قومي نيمه وحشي معرفي كرده و نام «عصر جاهلي» را براي آن زمان برگزيدهاند.
قرآن مجيد، تعبيرات صريح و روشني از آن عصر دارد، كه ميتواند وضع آن زمان را به خوبي ترسيم كند.
در يك جا ميفرمايد «لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَي الْمُؤْمِنينَ اِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ اَنْفُسِهِم، يَتْلُو عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَيُزَكّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكمَةَ وَاِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ظلالِ مُبينٍ» [خداوند بر مؤمنان منت گذارد (و نعمت بزرگي بخشيد) هنگامي كه در ميان آنها پيامبري از جنس خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنها بخواند و كتاب و حكمت به آنها بياموزد، بطور مسلم آنها پيش از آن در گمراهي آشكار بودند.] آل عمران/ 164
تعبير به «ضَلالٍ مُبينٍ» كه در اين آيه و در ذيل آيه 2 سوره جمعه نيز آمده است، اشاره پرمعنايي است به وضع دوران جاهليت كه گمراهي آشكار بر سراسر آن حكمفرما بود، چه گمراهي از اين آشكارتر كه بتهايي را از سنگ و چوب با دست خود بتراشند و پرستش كنند. و از آن بدتر بتهايي از خرما بسازند و بپرستند و در خشكسالي و قحطي بخورند.
دختران خود را با دست خويش زنده به گور كنند و به اين عمل فخر و مباهات نمايند كه نگذاريم ناموسمان به دست بيگانگان بيفتد.
در آيه 58 و 59 سوره نحل آمده است «وَاِذا بُشِّرَ اَحَدُهُمْ بِالْاُنْثي ظَلَّ وَجْهَهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ كَظيمٌ ـ يَتَواري مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءٍ ما بُشِّرَ بِه اَيُمْسِكُهُ عَلي هُونٍ اَمْ يَدُسُّهُ فِي التُرابِ اَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ» [و هنگامي كه به يكي از آنها بشارت دهند دختري نصيب تو شده صورتش (از شدت ناراحتي) سياه ميشود در حالي كه مملو از خشم شده است، از قوم و قبيله خود به خاطر بشارت بدي كه به او داده شده است متواري و پنهان ميگردد، و نميداند آيا او را با قبول ننگ نگهدارد يا در خاك پنهانش كند، بدانيد بد حكمي ميكنند.]
چه گمراهي از آن آشكارتر كه انواع خرافات و موهومات بر آنها حاكم باشد، فرشتگان را دختران خدا بدانند «وَجَعَلُوا الْمَلئِكَةَ الَّذينَ هُمْ عِِبادُ الرَّحْمنِ اِناثاً» [آنها فرشتگان را كه بندگان خدايند مؤنث پنداشتند و دختران خدا دانستند.] زخرف/ 19
چه گمراهي از آن واضحتر كه جنگ و خونريزي در تمام دوران سال ـ به استثناي ماههاي حرام ـ بر آنها حاكم بود و كينههاي قبيلگي از پدران به فرزندان به ارث ميرسيد و سالهاي سال ادامه داشت.
چه گمراهي از اين آشكارتر كه حتي مراسم نماز و نيايش آنها مضحك و نفرتانگيز بود، گاه زنان به صورت برهنه مادرزاد بر گرد خانه خدا طواف ميكردند و اين كار خود را عبادت ميشمردند و گاه با كف زدن و سوت كشيدن مراسم نماز به جاي ميآورند «وَما كانَ صَلاتُهُمْ عٍنْدَ الْبَيْتِ اِلاّ مُكاءً وَتَصْدِيَةً» [و نماز آنها (مشركاني كه مدعي هستند ما هم نماز داشتيم) نزد خانه خدا چيزي جز سوت كشيدن و كف زدن نبود.] انفال/ 35
انواع خرافات و موهومات بر اجتماع آنها حاكم بود، هر قبيلهاي سعي داشت قبيله خود را قبيله برتر معرفي كند و بر سر همين برتريجويي، كينهها و حسادتها و گاه خونريزيها در ميان قبايل ظاهر ميگشت تا آنجا كه براي اثبات فزوني قبيله خود به سراغ قبرها ميرفتند و قبور مردگان را برميشمردند و به استخوانهاي پوسيده نياكانشان در زير خاك افتخار ميكردند قرآن مجيد ميگويد «اَلْهيكُمُ التَّكاثُرْ ـ حتّي زُرْتُمْ الْمَقابِرَ» [برتري جويي و فزون طلبي شما را به خود مشغول داشته تا آنجا كه به زيارت قبرها رفتيد» و قبور مردگان خود را بر شمرديد.] تكاثر/ 1 و 2
اين سخن را با گفتاري از امير مؤمنان علي (ع) ـ كه عصر اسلام و جاهليت هر دو را درك كرده ـ در ترسيم جاهليت پايان ميدهيم
«اَرْسَلَهُ عَلي حينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَطُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الاُمَمِ، وَاعْتِزامِ مِنَ الْفِتَنِ، وَانْتِشارِ مِنَ الْاُمُورِ وَتَلَظٍّ مِنَ الْحُروبِ وَالدُّنْيا كاسِفَةُ النُّورِ، ظاهِرَةُ الْغُرُورِ، عَلي حينِ اصْفِرارٍ مِنْ وَرَقِها، وَ اِياسٍ مِنْ ثَمَرِها وَاغْوِرارٍ مِنْ مائِها، قَدْ دَرَسَتْ مَنارُ الْهُدي وَظَهَرَتْ اَعْلامُ الرَّدي، فَهِيَ مُتَجَهِّمَةٌ لِاَهْلِها، عابِسةٌ في وَجْهِ طالِبِها، ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ وَطَعامُهَا الْجيفَةُ وَشِعارُهَا الْخَوْفُ وَدِثارُهَا السَّيفُ» (نهجالبلاغه، خطبه 89)
[خداوند او را در زماني فرستاد كه مدتها از بعثت پيامبران پيشين گذشته بود و امتها در خواب عميقي فرو رفته بودند، فتنه و فساد جهان را فرا گرفته بود و اعمال خلاف در ميان مردم منتشر شده بود، آتش جنگ زبانه ميكشيد ودنيا بيفروغ و پر از مكر و فريب گشته بود، اين در حالي بود كه برگهاي درخت از زندگي به زردي گراييده و به ثمره زندگي اميدي نبود، آب حيات زندگي انساني به زمين فرو رفته، و آثار هدايت فرسوده شده، پرچمهاي هلاكت و بدبختي آشكار گرديده و دنيا با قيافه زشت و كريه به اهلش مينگريست، و با چهره عبوس با طالبانش روبرو بود، ميوه درختش فتنه، و طعامش مردار بود، در درون وحشت و اضطراب و در برون شمشير حكومت ميكرد.]
كوتاه سخن اينكه بررسي قرآن مجيد و روايات اسلامي و مجموعه تواريخي كه در شرق و غرب درباره عصر جاهليت نوشته شده نشان ميدهد كه همه اتفاق دارند محيط قيام پيامبر اسلام (ص) از منحطترين و عقب افتادهترين محيطها بود، محيطي كه به هيچ وجه با ظهور چنين دين و آيين پيشرو در جهات مختلف هماهنگ نبود.
پيام قرآن ج 8
حضرت آيت الله مكارم شيرازي و ساير همكاران
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.